استاندار مازندران در نشست كارگروه توليدي و اقتصادي استان كه در اتاق بازرگاني و صنايع و معادن مازندران برگزار شد،گفت:«به تجربه مديريتي خود نمره خوبي نمي دهم به دليل اينكه بسياري از كارها در اين استان انجام نشده است و تا رسيدن به نقطه مطلوب به زمان زيادي نياز داريم كه بايد با همكاري هم و همدلي مضاعف در زمان كوتاهتري به اين هدف برسيم.»
خواندن اين جملات كه به روايت يكي از خبرگزاري ها در روزنامه اي استاني به چاپ رسيد برايم جاي تعجب نداشت، چون مازندران و مازندراني ها به شنيدن حرف هاي تكراري از سوي مسوولان به ويژه مسوولان ارشد استاني عادت كرده اند و صحبت هاي استاندار، حرف جديدي نبود؛ جالب اينجاست همه استانداران، از استانداران بومي گرفته تا استانداران غيربومي كه جملگي دلسوز مازندران بوده اند ودغدغه توسعه و جبران عقب ماندگي هايش را داشتند گويا درس واحدي را از بر كرده اند و حرف هايشان مانند داستاني كه سينه به سينه از نسلي به نسل ديگر انتقال مي يابد از استانداري به استانداري ديگر منتقل مي شود.
اينكه سيد علي اكبر طاهاي شكسته نفسي كرده و به تجربه مديريتي خود نمره خوبي نمي دهد و دليل آن را نيز انجام نشدن بسياري از كارها در استان مي داند، نمي دانم به چه علت است؟
مگر ايشان زماني استاندار اين خطه نبودند؟ آن زمان كه در اوج جواني سكان اداره استان در دستانشان بود، چرا براي اين منطقه گامي بر نداشتند كه امروز به تجربه مديريتي خود نمره خوبي نمي دهند؟
واقعا 30 سال زمان كمي براي ساخت و ساز، عمران و آباداني است كه طاهايي گفته است:«تارسيدن به نقطه مطلوب زمان زيادي نياز داريم.»
چرا استانداران مازندران عادت كرده اند زمان را عقب ببرند، چرا نياموخته اند توسعه را شتابان جلو بياندازند؟
سيدعلي اكبر طاهايي وقتي به استان آمد و بار ديگر به عنوان استاندار مازندران معرفي شد بارقه اميد در چشمان مردم استان درخشيد و حرفهاي شيرين ايشان در روز معارفه و پس از آن در ساير جلسات، اين بارقه را درخششي دوچندان بخشيد، اما ظاهرا طاهايي آمد تا ديدارها را تازه كند و خاطرات گذشته را مرور نمايد و به مديران توصيه كند تا مركز استان را كه زماني شهر سقف هاي سفالي بود به آن روزها بازگردانند و در هر محفلي اعلام نمايد:«وقتي به مازندران مي آمدم به من گفتند اول مشكل زباله اين استان را حل كن» و يا اينكه مي گويد:«مازندران به جاي گلزار به زباله زار تبديل شده و موجودي هاي توسعه مازندران در شأن استان نيست.»
آخر استاندار عزيز!
چه كسي بايد موجودي هاي توسعه استان را افزايش داده و درخور شأن آن ارتقاء ببخشد؟
من و هم استاني هايم يا شما و مديرانتان كه جايگاه و سازوكار مديريتي در يد اختيارتان است؟
اين حرف ها را اگر براي مردم مي گوييد آنها پيش از اين از گرانمايه، كشاورزيان، رحمانزاده، صالحي، انصاري، پنجه فولادگران، شفقت و كريمي و شايد استانداران قبل از آنها، بارها و بارها شنيده اند.
گرچه نمي توان روحيه خوب و اخلاق پسنديده سيدعلي اكبر طاهايي را ناديده گرفت ليكن مردم مازندران از هم استاني خود انتظار عمل دارند نه حرف هاي تكراري.
اينكه استاندار مازندران از اين پس در مراسم افتتاح ساختمان هاي دولتي بدون سقف سفالي شركت نخواهد كرد مدنظر مردم نيست، مردم مي خواهند طاهايي انقلابي در توسعه مازندران ايجاد كند نه آنكه سايه روشني از استانداران قبلي باشد...
عاطفه خيرخواه